دست نوشته های یک تحریم شده

کلید مشکلات در سازش و مذاکره با خداست

دست نوشته های یک تحریم شده

کلید مشکلات در سازش و مذاکره با خداست

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۲ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام به تمام بزرگواران
این پست رو با عالمی از ناراحتی و غصه نوشتم .
روی سخنانم با دختر خانم هایی است که حجابشون رو اونطور که باید باشه رعایت نمیکنن و اندام و موهاشون رو در معرض دید دیگران میزارن .
مدتیه که وضع حجاب تو شهرمون دزفول داره به سمت دیگه ای میره و واقعا بعضی از خانواده ها خیلی کم توجهی میکنن . نمیدونم چطور حیاشون اجازه میده که بدنشون رو یا مانتوهای تنگ نمایان کنن و طعمه ی نگاهای هوس آلود مردها بشن . بخدا همیشه پیش خودم تعجب میکنم از این کار ها . یعنی چطور خانواده هاشون اجازه میدن که با این وضع دخترشون بیاد بیرون ؟؟؟!!!
تقریبا از سال های گذشته رسم شده که هرشب کنار آب رودخانه دز خانواده ها بشینن و از هوای خنک اونجا استفاده کنن. ولی متأسفانه هیچ ملاحضه ای نمیشه . مرد و زن کنار همدیگه شنا میکنن و هیچکسی نیست که بهشون گیر بده . ( ولی ناگفته نماند که اکثرشون از شهرهای اطراف هستن . میان تو شهرمون و هر افتضاح بازی که دلشون بخاد انجام میدن و همه این ها به اسم ما تموم میشه ) .
از همه این ها که بگذریم ، میرسیم به دل شکسته ی افراد مذهبی شهر که همش خون دل میخورن و به فکر وضع فرهنگی هستن . انصافا زندگی کردن افراد متدین تو این شرایط خیلی سخت شده پس مجبور هستن که خودشون رو محدود کنن . بیشتر اوقات به خاطر همین بدحجابی ها اصلا بیرون نمیرن و تو خونه میشینن و خودشون رو حبس میکنن به خاطر چند دختر بدحجاب که تعدادشون هم اونقدرها زیاد نیست ولی تمام فضا رو آلوده کردن .
بزرگتر ها برام تعریف کردن که زمان جنگ که موشک میزدن به دزفول ، خانم ها وقتی شب میخواستن بخوابن تمام بدن خودشون رو میپوشوندن که اگر موشک زدن و مجروح یا شهید شدن نامحرم بدنشون رو نبینه ... حالا تو این دور و زمونه هم ....!!!
بخدا ارزش دخترهای ایرانی و مسلمون خیلی بالاتر از اینهاس .یه داستان کوتاه که میگه :
یه پسر انگلیسی به یه پسر ایرانی میگه : چرا خانماتون با مردا دست نمیدن ؟ یعنی اونقدر مرداتون شهوت پرستن ؟
پسر ایرانی میگه : چرا هر مردی نمیتونه دست ملکه شما رو لمس کنه ؟
پسر انگلیسی عصبانی میشه و میگه : ملکه فرد عادی نیست ، فقط با افراد خاص دست میده .
پسر ایرانی میگه : خانوم های سرزمین من هم ، همه ملکه اند.

التماس دعا


  • سجاد تنگی

سلامی گرم به همراهان


اول از همه یک معذرت خواهی به همه ی دوستان بدهکارم به خاطر غیبت طولانی که داشتم . دوم اینکه علت غیبتم این بود که از روز 29 مرداد برای شرکت در دوره ی " صراط 3 " که در تهران برگزار شد ، عازم تهران شدیم . اونجا تقریبا دسترسی به اینترنت نداشتم . خلاصه ....
کلاس هایی که برامون برگزار کردن بیشتر در رابطه با سبک زندگی غربی و سبک زندگی اسلامی بود که خیلی نکات رو یاد گرفتم . واقعا بعضی از رفتار ها و سبک زندگی غربی رو ما داریم انجام میدیم که ضررهای متفاوتی بهمون میرسونه . انصافا یاد گرفتن سبک زندگی اسلامی اونقدر شیرینه که فقط دوست دارم یکی باشه برام حرف بزنه . مثلا طرز ساختن خونه های اسلامی . وقتی تصورش رو میکنم خیلی شیک و زیبا درمیاد . البته ما تو شهرمون دزفول از این خونه ها زیاد داریم .
چندین کلاس هم در مورد وضعیت فرهنگی شهرمون برگزار شد که با همدیگه تبادل نظر میکردیم و تقریبا به جاهای خوبی میرسیدیم . مثلا تریبون آزاد برامون میزاشتن ، مباحثه گروهی بود و... که هر کسی نظرش رو میگفت و بقیه صحبت هاش رو یا نقد ویا تأیید میکردن .
یک کار جالب و خوب که من در دوره دیدم ، نشریه های روزانه بود که منتشر میشد بین بچه ها . محتوای این نشریه خلاصه ی کلاس ها و مصاحبه با استاد و چند تصویر و سوژه ها بود که طرفداران زیادی پیدا کرده بود .
خلاصه یک روز مونده بود که برگردیم به دزفول ، تصمیم گرفتن که همگی بریم به حرم شاه عبدالعظیم . روایت داریم که میگه هر کسی به زیارت شاه عبدالعظیم بره مثل این میمونه که به زیارت امام حسین رفته .
فرداش به سلامتی گذاشتیم راه و به شهرمون برگشتیم .

التماس دعا

پی نوشت 1 : نمیدونم چطور باید تشکر کنم از مسئولین این دوره . ولی خداییش همگی خسته نباشید . خیلی زحمت کشیدید . انشاالله که همیشه در زندگیتون موفق و پیروز و سربلند باشید . ( و هی برامون دوره برگزار کنید ) ...
پی نوشت 2 : از کسانی که نمایش طنز روز آخر رو برگزار کردن تشکر میکنم . واقعا باعث خوشحالی ما شدید . بعضی از کلماتی رو که تو نمایش گفتید ، همون کلمات کلیدی مباحث روزانه بودن و خیلی جالب بود .


  • سجاد تنگی