دست نوشته های یک تحریم شده

کلید مشکلات در سازش و مذاکره با خداست

دست نوشته های یک تحریم شده

کلید مشکلات در سازش و مذاکره با خداست

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۹ مطلب با موضوع «دست نوشته ها» ثبت شده است

سلام به دوستان

نمیدونم از کجا شروع کنم ولی یکدفعه این موضوع به ذهنم رسید که بنویسم... در مورد صدقه دادنه . که خیلی هامون یا خیلی خیلی کم میدیم ، یا اصلا نمیدیم ، ویا اینکه در مواقعی میدیم که خیلی در سختی هستیم...

کاش همیشه در حال رفتن به سفر و مسافرت و گردش و امتحانات پایان ترم و سختی ها و گرفتاری ها و از این قبیل کار ها باشیم .

چون در این مواقعه که ما به یاد صدقه میفتیم و پول زیاد به صندوق صدقات میندازیم که خدای ناکرده امتحانمون رو یکدفعه خراب نکنیم یا اگه میخوایم بریم مسافرت اتفاقی برامون نیافته .

وقتی که در خوشی هستیم ، که ماشاالله همه چیز یادمون میره . هم فقرا ، هم مستضعفین و کسایی که چشم دوختن به کمک ما ...

فقط خودمون رو میبینیم که همه چیزمون آرومه و هیچ غمی نداریم . اینطور اگه عمل کنیم که خلاف دستورات دینمونه .

یکی از امام ها میگه : هر چیزی را برای خود میپسندی ، برای دیگران نیز بپسند .

واقعا اگه به این حدیث توجه کنیم خیلی نکات توش نهفتس . کمک کردن به دیگران خیلی لذت بخشه . وقتی کسی که محتاج کمک ماست و بهش کمک میکنیم ، یک حس خیلی خوب درونمون ایجاد میشه که خیلی روحیه بخشه ..

موقعی که صدقه میندازیم تو صندوقی که تو خونمون هست ، این حس ممکنه ایجاد نشه . ولی زمانیکه پول هایی رو که جمع کردیم رو به کسی بدیم این حس کاملا بوجود میاد درونمون .

اصلا چرا فقط پول ؟؟ ما میتونیم لباس و غذا و هر چیزی که فکرش رو میکنیم رو به خانواده های نیازمند بدیم.

تو این زمونه که گناه فراوون شده ، کسی سود رو میبره  که به فکر این کمک های خیر و خداپسندانس.

انشاالله زمانی بیاد که هیچ نیازمندی نباشه ...

التماس دعا

  • سجاد تنگی

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علی الحسین

و علی علی بن الحسین

و علی اولاد الحسین

و علی اصحاب الحسین

سلام

عزاداری های همه دوستان مورد قبول حق تعالی باشه ، انشاالله که سال بعد کنار مزار آقا اباعبدالله همه با هم عزاداری کنیم .

راستش اصلا دستم به نوشتن نمیره ، امتحانات میان ترم دارن شروع میشن و بدجور درس ها دارن سنگینی میکنن . شنبه هفته آینده هم ارائه دارم ، یک مطلبی باید آماده کنم و برای بچه ها ارائه بدم . همون روز هم امتحان ریاضی دارم . کلا همه چیز ریخته شده روی دستم . البته تا حدودی خودم رو آماده کردم . امیدوارم که خدا کمکم کنه .

همین الان که دارم مینویسم ، یکدفعه از پای درس ها اومدم اینجا و ....

چند روزیه بدجور دلم میخاد برم به شهیدآباد شهرمون . مدتیه نرفتم و این داره خیلی آزارم میده . گاهی اوقات ناگهانی یاد شهدا میافتم و خیلی دلم میگیره . میشینم جلو صفحه مجازی اینترنت ، و به وبلاگ مورد علاقم که از شهدای شهرمون مینویسه ، خیره میشم و فقط نگاهش میکنم . اینکار خیلی بهم آرامش میده . وقتی وارد اونجا میشم انگار یکی با سوز دل برام روضه شهدا میخونه  و بهم روحیه مضاعف میده ....

از شما دوستان انتظار دارم که برام دعا کنید و منو فراموش نکنید ، محتاجم به دعای خیرتون .

من هم برای تمام دوستان مجازی خیلی خیلی دعا میکنم .

التماس دعا


  • سجاد تنگی

سلام به همه دوستان مجازی و وبلاگ نویس محترم...

چند وقتیست که خیلی کم وقت میکنم به اینترنت سر بزنم ، اگر هم میام بیشتر در رابطه با درس هام سرچ و جست و جو میکنم . سرم خیلی شلوغه از لحاظ درس و مشق . چند تحقیق بهم دادن که همه نمره هام به این ها بستگی داره . فرصت محدودی هم دارم . کلا درگیر درس ها هستم ...

خلاصه ...

امروز عجیب یکدفعه یاد وبلاگ قبلیم افتادم " حقیقت آینه های بی غبار " . وبلاگی که همه چیزش در رابطه با شهدا و دفاع مقدس و بحث های مذهبی بود .اوایل دوستام کمکم میکردن ، ولی بعد ها دیگه خودم مطلب میزدم . مطالبش از خودم تنها نبود ، گاهی اوقات یک دوست بهم میگفت فلان مطلب رو واسم بزار تو وبلاگت .

اونجا حرف از شهدا بود و اخلاق نیک شون . حرف از خاطرات زیبا و آموزندشون بود ... با همه حواشی که توش بود ولی خیلی خوب بود . هم بیشتر به یاد شهدا بودم و هم بیشتر تجربه کسب میکردم از زندگی خوب و ساده و پر برکتشون . با خودم فکر میکردم که از وقتی اون وبلاگ رو رها کردم چقدر از بعضی چیزها دور شدم . برای "من" خیلی مفید بود ، معنویت توش بود ، گاهی اوقات ساعت ها تو کتابی سرچ میکردم تا یک مطلب مفید پیدا کنم و بواسطه این کار چیزهای دیگه ای هم یاد میکرفتم ..

تصمیم گرفتم که اونطرف هم مطلب بزنم . ولی خیلی کمتر از گذشته . خدا کنه وقتم آزادتر بشه ..

بالای صفحه آدرس وبلاگ قبلیم نوشته شده ...

دوستان خوب دعا یادتون نره . محتاجم به دعاتون .


  • سجاد تنگی
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام به تمام بزرگواران
این پست رو با عالمی از ناراحتی و غصه نوشتم .
روی سخنانم با دختر خانم هایی است که حجابشون رو اونطور که باید باشه رعایت نمیکنن و اندام و موهاشون رو در معرض دید دیگران میزارن .
مدتیه که وضع حجاب تو شهرمون دزفول داره به سمت دیگه ای میره و واقعا بعضی از خانواده ها خیلی کم توجهی میکنن . نمیدونم چطور حیاشون اجازه میده که بدنشون رو یا مانتوهای تنگ نمایان کنن و طعمه ی نگاهای هوس آلود مردها بشن . بخدا همیشه پیش خودم تعجب میکنم از این کار ها . یعنی چطور خانواده هاشون اجازه میدن که با این وضع دخترشون بیاد بیرون ؟؟؟!!!
تقریبا از سال های گذشته رسم شده که هرشب کنار آب رودخانه دز خانواده ها بشینن و از هوای خنک اونجا استفاده کنن. ولی متأسفانه هیچ ملاحضه ای نمیشه . مرد و زن کنار همدیگه شنا میکنن و هیچکسی نیست که بهشون گیر بده . ( ولی ناگفته نماند که اکثرشون از شهرهای اطراف هستن . میان تو شهرمون و هر افتضاح بازی که دلشون بخاد انجام میدن و همه این ها به اسم ما تموم میشه ) .
از همه این ها که بگذریم ، میرسیم به دل شکسته ی افراد مذهبی شهر که همش خون دل میخورن و به فکر وضع فرهنگی هستن . انصافا زندگی کردن افراد متدین تو این شرایط خیلی سخت شده پس مجبور هستن که خودشون رو محدود کنن . بیشتر اوقات به خاطر همین بدحجابی ها اصلا بیرون نمیرن و تو خونه میشینن و خودشون رو حبس میکنن به خاطر چند دختر بدحجاب که تعدادشون هم اونقدرها زیاد نیست ولی تمام فضا رو آلوده کردن .
بزرگتر ها برام تعریف کردن که زمان جنگ که موشک میزدن به دزفول ، خانم ها وقتی شب میخواستن بخوابن تمام بدن خودشون رو میپوشوندن که اگر موشک زدن و مجروح یا شهید شدن نامحرم بدنشون رو نبینه ... حالا تو این دور و زمونه هم ....!!!
بخدا ارزش دخترهای ایرانی و مسلمون خیلی بالاتر از اینهاس .یه داستان کوتاه که میگه :
یه پسر انگلیسی به یه پسر ایرانی میگه : چرا خانماتون با مردا دست نمیدن ؟ یعنی اونقدر مرداتون شهوت پرستن ؟
پسر ایرانی میگه : چرا هر مردی نمیتونه دست ملکه شما رو لمس کنه ؟
پسر انگلیسی عصبانی میشه و میگه : ملکه فرد عادی نیست ، فقط با افراد خاص دست میده .
پسر ایرانی میگه : خانوم های سرزمین من هم ، همه ملکه اند.

التماس دعا


  • سجاد تنگی

سلامی گرم به همراهان


اول از همه یک معذرت خواهی به همه ی دوستان بدهکارم به خاطر غیبت طولانی که داشتم . دوم اینکه علت غیبتم این بود که از روز 29 مرداد برای شرکت در دوره ی " صراط 3 " که در تهران برگزار شد ، عازم تهران شدیم . اونجا تقریبا دسترسی به اینترنت نداشتم . خلاصه ....
کلاس هایی که برامون برگزار کردن بیشتر در رابطه با سبک زندگی غربی و سبک زندگی اسلامی بود که خیلی نکات رو یاد گرفتم . واقعا بعضی از رفتار ها و سبک زندگی غربی رو ما داریم انجام میدیم که ضررهای متفاوتی بهمون میرسونه . انصافا یاد گرفتن سبک زندگی اسلامی اونقدر شیرینه که فقط دوست دارم یکی باشه برام حرف بزنه . مثلا طرز ساختن خونه های اسلامی . وقتی تصورش رو میکنم خیلی شیک و زیبا درمیاد . البته ما تو شهرمون دزفول از این خونه ها زیاد داریم .
چندین کلاس هم در مورد وضعیت فرهنگی شهرمون برگزار شد که با همدیگه تبادل نظر میکردیم و تقریبا به جاهای خوبی میرسیدیم . مثلا تریبون آزاد برامون میزاشتن ، مباحثه گروهی بود و... که هر کسی نظرش رو میگفت و بقیه صحبت هاش رو یا نقد ویا تأیید میکردن .
یک کار جالب و خوب که من در دوره دیدم ، نشریه های روزانه بود که منتشر میشد بین بچه ها . محتوای این نشریه خلاصه ی کلاس ها و مصاحبه با استاد و چند تصویر و سوژه ها بود که طرفداران زیادی پیدا کرده بود .
خلاصه یک روز مونده بود که برگردیم به دزفول ، تصمیم گرفتن که همگی بریم به حرم شاه عبدالعظیم . روایت داریم که میگه هر کسی به زیارت شاه عبدالعظیم بره مثل این میمونه که به زیارت امام حسین رفته .
فرداش به سلامتی گذاشتیم راه و به شهرمون برگشتیم .

التماس دعا

پی نوشت 1 : نمیدونم چطور باید تشکر کنم از مسئولین این دوره . ولی خداییش همگی خسته نباشید . خیلی زحمت کشیدید . انشاالله که همیشه در زندگیتون موفق و پیروز و سربلند باشید . ( و هی برامون دوره برگزار کنید ) ...
پی نوشت 2 : از کسانی که نمایش طنز روز آخر رو برگزار کردن تشکر میکنم . واقعا باعث خوشحالی ما شدید . بعضی از کلماتی رو که تو نمایش گفتید ، همون کلمات کلیدی مباحث روزانه بودن و خیلی جالب بود .


  • سجاد تنگی
سلام به همراهان

گاهی اوقات به هر دلیلی آدما فیلتر خودشون رو بر میدارن و آزادانه هر کاری که دوست دارن انجام میدن ، و به هر سویی که دوست دارن میرن (چه خوب ، چه بد ) و اصلا هواسشون به خودشون نیست و در خواب به سر میبرن . با هر کسی میگردن ، به هر جایی میرن ، هر حرفی رو میزنن ، با هر نامحرمی شوخی میکنن ، و... ولی دریغ از اینکه بدون اینکه متوجه بشن تغییراتی درونشون ایجاد میشه که شاید فکرش رو هم نمیکردن . از طرز فکرشون گرفته تا طرز زندگی و رفتارشون . بعضی مواقع کار به افسردگی و پشیمونی هم کشیده میشه که ای وای چرا من هواسم به خودم نبود و...این ابراز پشیمونی زمانی نتیجه میده که آدم به خودش بیاد و دلش رو محکم کنه و از خواب بیدار بشه . ( ناامیدی در اینجا اصلا معنی نمیده) چون اولا ناامیدی بزرگترین گناهه ، دوم اینکه کسی که ناامید میشه منظورش اینه که دیگه هیچ راه بازگشتی نیست . درصورتی که انسان جایز الخطاست و ممکنه هر اشتباهی ازش سر بزنه . همین اشتباهات هست که برای آدم میشه تجربه ، و در کارهای دیگش میتونه کمک های فراوانی بهش کنه .

به نظر من ، کسانی که فیلتر خودشون رو برمیدارن ، صد در صد به جاده خاکی میرن و کنترل خودشون از دستشون خارج میشه ، چون محدودیتی برای خودشون و کارهاشون تعیین نکردن . به حرف هر کسی اطمینان میکنن ، به هر کسی دل میبندن ، اصلا آخرت یادشون میره و همش به دنیا میچسبن و... . ممکنه هر لحظه تصمیمی بگیرن بر خلاف عقیده ها و ارزش هاشون . و بقیه در زندگیشون معمولا به اینگونه آدما اطمینانی نمیکنن .
پس باید هر کسی برای سعادت خودش ، یک تحریم ها و شاخصه هایی رو در نظر بگیره و تو یک مسیر حرکت کنه ، نه از اینور بره اونور و نه از اونور بیاد اینور.
آدم تو تحریم هاس که شکوفایی پیدا میکنه و خودش رو بیشتر کشف میکنه . چون خودش رو گاهی اوقات در سختی میزاره تا به مقصدی که درسته برسه . و همه ی ما میدونیم که مسیر درست رو رفتن ، سختی هایی هم داره .

التماس دعا

پی نوشت : در آینده تکمیل شده ی این پست رو به عنواین یک لینک در بالای وبلاگ قرار میدم.چون تعریف اسم وبلاگ است.
  • سجاد تنگی
امام صادق (ع) میفرماید :
آغاز سال (حساب اعمال) شب قدر است . در آن شب برنامه سال آینده نوشته میشود.
وسائل الشیعه، ج 7 ص 258 ح 8

سلام به همراهان
نماز و روزه ی همه ی دوستان قبول باشه . انشاالله که بیشترین استفاده را از این شب و روز پربرکت برده باشین .
مثل سال های قبل تا اومدیم چشم روی هم بزاریم ، نیمه ی اول ماه هم تموم شد . بعضی ها زرنگ بودن و از تک تک ثانیه های این ماه مهربانی استفاده کردن و یک عالمه توشه مثبت برای خودشون انباشته کردن . خدای ناکرده کسانی هم کوتاهی کردن و از این ماه سود لازم رو نبردن . ولی اصلا نباید نا امید شد . هنوز تا پایان ماه حدود دوازده روز مونده و شب های پرعظمت قدر هم در پیش هستن . شبهایی که اهمیتشون از هزار ماه هم بیشتره . امام صادق (ع) در جایی میگه : برآورد اعمال در شب نوزدهم انجام میگیرد و تصویب آن در شب بیست ویکم و تنفیذ آن در شب بیست‏ و سوم .
(وسائل الشیعه، ج 7 ص 259) .
دوستان در این ایام دعا برای همدیگه فراموشمون نشه . هر کسی به هر نحوی گرفتاری خودشو داره و امیدش به اینه که کسی براش دعا کنه . شاید با درخواست ما از خدا ، خیلی از مشکلات حل بشن .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خوشا به سعادت کسانی که تو این روزها تسبیح از دستشون کنار نرفته و همش در حال ذکر گفتن هستن.
خوشا به سعادت کسانی که  قرآن خوندنشون ترک نشده و طبق احادیث ، هر آیه قرآن خوندن برابر یک ختم قرآن ــه .
خوشا به سعادت کسانی که نماز شبشون تو این ماه از دستشون در نرفته .
خوشا به سعادت کسانی که به دوستان و آشنایانشون افطاری دادن .
خوشا به سعادت کسانی که کار یک بنده خدا رو راه انداختن .
خوشا به سعادت کسانی که خدا تو این ماه بخشیددشون ....

التماس دعا
  • سجاد تنگی

پیامبر (ص) میفرماید :

روز قیامت فردی را می آورند و او را در پیشگاه خدا نگه میدارند و کارنامه اش را به او میدهند ، اما حسنات خود را در آن نمیبیند . عرض میکند : الهی ! این کارنامه من نیست زیرا من در آن طاعات خود را نمیبینم . به او گفته میشود : پروردگار تو نه خطا میکند و نه فراموش . عمل تو به سبب غیبت کردن از مردم بر باد رفت . سپس مرد دیگری را می آورند و کارنامه اش را به او میدهند . در آن طاعت بسیاری را مشاهده میکند . عرض میکند : الهی ! این کارنامه من نیست زیرا من این طاعات را بجا نیاورده ام . گفته میشود : فلانی از تو غیبت کرد و من حسنات او را به تو دادم.

(جامع الأخبار، ص 412)

سلام به همراهان

متأسفانه یکی از رایج ترین گناه هایی که در بین ما خریدار دارد و تقریبا هر روز با آن دست و پنجه نرم میکنیم ، همین غیبت است .

همانگونه که در روایت بالا عرض شد ، در رابطه با غیبت ، تمام سود را کسی میبرد که دیگران غیبت او را کرده باشند چون تمام ثواب های غیبت کننده مثل یک پمپاژ به حساب کسی که غیبش شده واریز میشود و تهی از حسنه میشود و در مقابل آن کسی که هیچ کاری نکرده و فقط در موردش صحبت کرده اند بدون هیچ هزینه ای تعداد زیاد یا اندکی حسنه را صاحب میشود . پس به همین سادگی و با توجه به روایت فوق ، میتوانیم به وسیله غیبت حسنات زیادی را بدست یا از دست بدهیم .

انصافا روایات همه چیز را بخوبی بیان کرده اند . فقط لازم است کمی همت به خرج بدهیم و هواسمان به کارهایمان باشد . ما اگر خیلی از مسائل را بلد باشیم ولی به آن ها عمل نکنیم به درد هیچ نمیخورد ، اصل ان عمل است که باعث حرکتمان به جلو میشود .

اکثر مواقع در جمعی نشسته ایم که غیبت میکنند و ما میدانیم که در حال گناه کردن هستیم ولی متأسفانه ما هیچ واکنشی از خود نشان نمیدهیم . خب موقع عمل کردن به دانسته هایمان همین جاست . این ما هستیم که باید جوّ مجلس را عوض کنیم و بحث را از آنجا خارج کنیم و اگر یقین داشتیم که هیچ کاری از دستمان بر نمی آید ، ان جمع را ترک کنیم . این تمام چیزیست که از ما خواسته شده و خیلی ساده و بی دردسر . البته ناگفته نماند ، ترک کردن بعضی مکان ها دردسر دارد ولی با کارمان خیلی چیزها را به دیگران میفهمانیم .

انشاالله که با همت بلند و تمرین مداوم سعی کنیم که غیبت را کنار بگذاریم و حداقل از حسنات و ثواب های خودمان نگهداری کنیم .

التماس دعا

  • سجاد تنگی

رسول الله (ص) میفرماید :

عاشقی که عشق خود را بپوشاند و تا هنگام مرگ پاکدامنی ورزد شهید است.

سلام به همراهان

حدیثی که در بالا به آن اشاره شد ، معنی و مفهوم مشخصی دارد و بخش عمده ی آن برمیگردد به راز داری .

با توجه به اینکه حدیث در رابطه با اهمیت کتمان عشق و عاشقی است ، متأسفانه بعضی ها وقتی عاشق یا شیفته ی کسی یا چیزی میشوند ، دوست دارند که همه جا بگویند که من فلانی را دوست دارم و عاشقش شده ام . نمیدانم قصد اینگونه افراد چیست ، تابحال هم به چنین افراد نگفته ام که هدفشان از این کار چیست . شاید برای این به هر کسی ، عشق خود را فاش میکنند که خود را بزرگ و عزیز جلوه دهند و یا دلایلی دیگر .

کسی که این رفتار را میکند باید عواقب کارش را هم درنظر بگیرد و منتظر اتفاق های بعدش هم باشد . ممکن است به نزدیکترین دوستش این مسئله را بگوید و فردا خدای ناکرده همین دوستش دشمنش شود و در بین بقیه او را رسوا کند . آنوقت است که پشیمانی هیچ سودی ندارد و باید همه چیز خود را تغییر دهد . هم طرز زندگیش ، هم اخلاق و رفتارش ، هم منتظر حرف های دیگران باشد و...

در هر صورت ، فاش کردن اینگونه چیزها زیاد آثار خوبی ندارد . بلکه پر از دردسر و گرفتاریست . موضوعات شخصی ، اختصاص به خود شخص دارد ، و موضوعات عمومی مختص همه .پس دقت کنیم که بعضی مسائل را به هر کسی نگوییم چون علما و بزرگان به ما این سفارش را کرده اند و از همه مهمتر عقل خودمان باید حکم کند که این مسائل را بهتر درک کنیم.

بیشتر هدفم از این پست ، راز داری بود و عشق و عاشقی بهانه .

خلاصه ، بعضی ها عقلشان را دست چشمانشان میدهند و زود تصمیم میگیرند ولی غافل از آیه ی شش سوره حجرات که خدای متعال میفرماید :

ای مؤمنان عالم هر گاه کسی خبری برای شما آورد تحقیق کنید مبادا از روی جهالت به قومی برسید سپس از عملی که انجام داده اید پشیمان شوید .

التماس دعا

  • سجاد تنگی