به بهانه حقیقت آینه های بی غبار
سلام به همه دوستان مجازی و وبلاگ نویس محترم...
چند وقتیست که خیلی کم وقت میکنم به اینترنت سر بزنم ، اگر هم میام بیشتر در رابطه با درس هام سرچ و جست و جو میکنم . سرم خیلی شلوغه از لحاظ درس و مشق . چند تحقیق بهم دادن که همه نمره هام به این ها بستگی داره . فرصت محدودی هم دارم . کلا درگیر درس ها هستم ...
خلاصه ...
امروز عجیب یکدفعه یاد وبلاگ قبلیم افتادم " حقیقت آینه های بی غبار " . وبلاگی که همه چیزش در رابطه با شهدا و دفاع مقدس و بحث های مذهبی بود .اوایل دوستام کمکم میکردن ، ولی بعد ها دیگه خودم مطلب میزدم . مطالبش از خودم تنها نبود ، گاهی اوقات یک دوست بهم میگفت فلان مطلب رو واسم بزار تو وبلاگت .
اونجا حرف از شهدا بود و اخلاق نیک شون . حرف از خاطرات زیبا و آموزندشون بود ... با همه حواشی که توش بود ولی خیلی خوب بود . هم بیشتر به یاد شهدا بودم و هم بیشتر تجربه کسب میکردم از زندگی خوب و ساده و پر برکتشون . با خودم فکر میکردم که از وقتی اون وبلاگ رو رها کردم چقدر از بعضی چیزها دور شدم . برای "من" خیلی مفید بود ، معنویت توش بود ، گاهی اوقات ساعت ها تو کتابی سرچ میکردم تا یک مطلب مفید پیدا کنم و بواسطه این کار چیزهای دیگه ای هم یاد میکرفتم ..
تصمیم گرفتم که اونطرف هم مطلب بزنم . ولی خیلی کمتر از گذشته . خدا کنه وقتم آزادتر بشه ..
بالای صفحه آدرس وبلاگ قبلیم نوشته شده ...
دوستان خوب دعا یادتون نره . محتاجم به دعاتون .
- ۹۲/۰۸/۰۷